گل رز صورتی زیبا چشمهایش را باز کرد ،چه احساس غروری، چه عطری چه بویی ،در میان تمام گلهای آن نزدیکی مثل ستارهای میدرخشید و سرمست بود از اینهمه زیبایی و شکوه.
گل رز صورتی زیبا چشمهایش را باز کرد ،چه احساس غروری، چه عطری چه بویی ،در میان تمام گلهای آن نزدیکی مثل ستارهای میدرخشید و سرمست بود از اینهمه زیبایی و شکوه.
آن شب تا صبح برف بارید و تمام زمین را سفیدپوش کرد صبح که ما در پرده آشپزخانه را کنار زد حسابی ذوق کرد و فریاد کشید: بچهها برف، برف آمده است!